هرچه قدر هم که دلم می گیرد ؛ هرچه قدر هم که گریه ام می گیرد
هرچه قدر اشک می ریزم ؛
نمی دانم چرا لابلای این ها باز هم این امید هست در دلم که تو هستی؛
و هستیم و خواهیم بود باهم.
- نمی دانم این دل خوشی ها از کجا می آید!
چه دلم گرفته از هوای آلوده ی این شهر
من دلم تو می خواهد
و هوای پاک نفس هایت
چگونه به تمام دنیا بفهمانم نفس کشیدنم سخت می شود ؛ تنگ می شود؛
چگونه بایدم گفت که تو باید کنارم باشی تا هوای تازه برای نفس کشیدن داشته باشم؟!
پ ن : تنگ می شود بیش از حد این روزها دلم...
هرچه بیشتر باشی؛ و نباشی؛ سخت تر می شوند روزهایم...